Projects

Talk
Poetry Reading

Content
Public Event

(Talk) … نمایندگان و
دیگران و حذفیات یتیم (شعر خوانی به فارسی و آلمانی)

مریم پالیزبان

افتتاحیه پلتفرم محیط.آرت، ۱۰ دسامبر، ۲۰۲۱، Freifläche، برلین: نمایندگان و … (Talk)، و دیگران و حذفیات یتیم (شعر‌خوانی به آلمانی و فارسی)، مریم پالیزبان، پژوهشگر تئاتر، نویسنده/شاعر، بازیگر، و کارگردان. (به زبان آلمانی و فارسی)

دیگران و حذفیات یتیم

۱

کوهِ روبه‌رو
تا
کوهِ پشتِ سر

دراز به دراز
راه می‌روی
در راهروی درازِ
از تاریکی تا خورشید

خورشیدِ سرت
پیشانی آفتابی
موهای سپیدت
بر پیشانی آسمانی

ساکت‌اند
در صف ایستاده‌اند
تماشاچیانِ رویای جاودانگی‌ات

آهن در گونه‌های سپید
فلز در تیغه‌ی بینی استخوانی
من چه گویم‌؟!
بی‌جان بیافتم بر سر راهت؟
بوسه زنم بر گوشه‌ی پیراهنت؟

«نگاه کن لعنتی!»
«چشم بینداز بر من»
«نگاه کن لعنتی!»
و می‌افتند زنانی بر پاهای مجسمه‌ات
اشکی از صورت گچی‌ات بر چهره افتاده
نشان معجزه

مرده‌اند
می‌میرند برایت
این کورانِ کودن
«نگاه کن لعنتی!»
من در صفِ تاریخ
در ردیفِ دوم ایستاده‌ام
به قرنی
به قرن‌ها
پیوسته‌ام
منتظر آن نگاهِ نخست
که دیگر نیست
که دیگر نیستی
بی‌حاصل می‌افتم از صخره‌ی کوهی
تا عمقِ دریا
تو ماهی در تورِ دیگری
بالا می‌روی میانِ آشغال‌های تاریخی
می‌چسبی به تنِ تور
تن مرده‌ات
الماسی در زباله‌دان تاریخ

من نگاهِ آخرم
نگهم دار!
بگذار قبل از جهنم
یکی دو بار نگاهت کنم
دو سه بار
سه چهار بار
سیرت ببینم!
می‌دانم بعد از این نگاه
کور خواهی شد
می‌دانم
چشمان‌ات را
در کاسه
در دستان‌ات
خواهند گذاشت

صبر کن!
صد سال بعد
در تابلوی کلیسایی
ذکر مصیبت‌ات را اشک خواهم ریخت

سالی که به هم رسیدیم
تمام شد تمامِ روزهای‌مان
کودکان‌مان سیلی خورده و تب‌دار
گوشه‌ی لباسِ مادر
به دندان
تماشای مرگ را
در چشم گرفتند

من از تکه‌تکه شدن‌ات هراس دارم
می‌ترسم
صد سال بعد
پیدایت نکنم
در این سال‌های جر خورده

از بالای صخره‌ای
کوهی
هل‌ات می‌دهم
دو دست می‌کوبم
بر سینه‌ی صاف مرمر خورده‌ات
مرگ‌ات را
یک‌بار
با یک دست
دست من
آسان‌تر است دیدن
یا صد خنجری که ذره ذره
می‌درند سفیدی پوست‌ات را از سرخی گوشت

صد سال بعد
شهری در بالای این صخره‌ها می‌سازند
به نام تو
من دیوانه‌ی تو
شهر را
به گوش‌ات زنجیر می‌کنم
چون گوشواره
می‌کشم
می‌کشم
می‌کشم
تا دریا
تا جلوی پاهای تو
که زیر لباس نامرئی و لغزان من
ذره ذره
دور می‌شود
قدم به قدم
سال به سال
شهری به دوش
تا دستم به دامانی آویزان شود
تا آویزان بمانم
از شهری
که به نام توست.

بیست و یک شهریور ۱۳۹۱

Launch mohit.art — © mohit.art
افتتاحیه پلتفرم محیط.آرت، ۱۰ دسامبر، ۲۰۲۱، Freifläche، برلین: مریم پالیزبان.
۲

این تن توست
که من را می‌کشد
این تن من است
که می‌کشد تو را
بی‌واسطه
بدون من

من تنها قطره‌ای شورم
از چشمی
که مال من نیست

من فریادی تلخم
از هنجره‌ای که مال من نیست

این تن توست
که دشمن است
با من
با تو
که نمی‌گذارد
بی‌واسطه
بلعیدن را
بدون دندان
بدون گلو

تن برای
تن
برای تو

من
برای تن
برای تو

ساده است بازی با تن
کشتن من
شکست تو
این تو بدون من
من بدون تو
تو بدون تن

کاش منقار مرگ
پرواز پرنده‌ی زمان
بی‌من
بی‌تو
می‌رفت

کاش تن‌های ما
بی‌ ما
به ماندن تن می‌دادند._

27.12.2017

۳

ساده نوشتن
دست‌هايي سفيد و چاق مي‌خواهد
و دست‌هاي سفيد و چاق
پيراهن
يا حداقل دستکشي
بدون پارگي
بدون زخم

و ديوانگي رمز چمداني‌ست
که پشت دختر بچه را خم مي‌کند
و تو دست‌ات را بلند مي‌کني
محکم پشت من مي‌کوبي
و با محبت مي‌گويی:
«قوز نکن!»
و جاي دست‌ات براي هميشه
بر پشت‌ام باقي مي‌ماند.

۱۸ اسفند ۱۳۷۹

۱ مریم پالیزبان، حذفیات یتیم، مجموعه شعر (تهران: نشر پایان، ۱۳۹۹). گرافیک: فرهاد فزونی.

۲ همان.

۳ مریم پالیزبان، خواب‌های من هر روز صبح با دیدن تو تعبیر می‌شوند، مجموعه شعر (تهران: نشر بن گاه، ۱۳۹۱). گرافیک: هما دلورای.